معیار اسلامى بودن فرق چیست؟
منابع مقاله:
كتاب: فرق و مذاهب كلامى، ص 19،
معیار اسلامى بودن یك فرقه یا مذهب كلامى این است كه اسلام را قبول داشته باشد، و به عبارت دیگر مسلمان باشد. حال سؤال این است كه اسلام چیست؟و مسلمان كیست؟ اسلام در لغت مشتق از «سلم» و به معنى داخل شدن در سلامتى و آرامش و انقیاد است. (1) و معنى اصطلاحى و شرعى آن عبارت است از تدین به دین اسلام. (2) حال اگر كسى به وجود خداوند و یگانگى او و نبوت پیامبر اكرم و آنچه او از جانب خداوند آورده است اقرار نماید، مسلمان خواهد بود و این نخستین مرتبه از اسلام و ایمان است كه آثار شرعى اسلام كه در كتب فقه بیان شده، بر آن مترتب مىگردد، یعنى جان و مال او حرمت پیدا مىكند، ارث مىبرد، در قبرستان مسلمین دفن مىشود و. . . اینك عبارتهایى را از عدهاى از بزرگان علماى شیعه و اهل سنتیادآور مىشویم: 1- صاحب عروة الوثقى گفته است: «یكفى فى الحكم باسلام الكافر اظهاره الشهادتین و ان لم یعلم موافقة قلبه للسانه، لا مع العلم بالمخالفة» . (3) در حكم به اسلام كسى كه كافر بوده همین مقدار كه شهادتین را اظهار كند، كافى است، هر چند موافقت قلب او با زبانش معلوم نباشد، ولى اگر علم به عدم موافقت قلب او با زبانش داشته باشیم، اظهار شهادتین، در حكم به اسلام او كافى نیست. در مورد قید اخیر (علم به مخالفت) را از سوى مجتهدین و فقهاى معاصر آراى مختلفى ابراز شده است: امام خمینى آن را مطابق احتیاط دانسته، ولى آیات عظام: خویى، گلپایگانى و خوانسارى، اظهار شهادتین را، هر گاه طبق موازین بوده و با شك و تردید یا قرینهاى كه بر عدم اعتقاد قلبى او دلالت مىكند همراه نباشد، كافى دانستهاند. 2- علامه مجلسى در تعریف اسلام چنین گفته است: «الاسلام هو الاذعان الظاهر بالله و برسوله و عدم انكار ما علم ضرورة من دین الاسلام، فلا یشترط فیه ولایة الائمة علیهم السلام و لا الاقرار القلبى، فیدخل فیه المنافقون و جمیع المسلمین ممن یظهر الشهادتین، عدا النواصب و الغلاة. . . » . (4) اسلام عبارت است از اذعان ظاهرى به وجود خدا و رسالت پیامبر اكرم و انكار كردن آنچه از ضروریات دین اسلام است، بنابر این ولایت ائمه طاهرین در حكم به مسلمانى افراد شرط نیست، چنانكه اقرار قلبى نیز شرط نیست. در این صورت منافقین و همه فرقههاى مسلمین كه شهادتین را اظهار كردهاند، جز نواصب و غلات، داخل در اسلام خواهند بود. 3- ملا على قارى در شرح فقه اكبر از ابو حنیفه نقل كرده كه گفته است: «لا نكفر احدا من اهل القبلة» . آنگاه افزوده است: این عقیده اكثر فقهاست. (5) 4- فخر الدین رازى گفته است: «الكفر عبارة عن انكار ما علم بالضرورة مجىء الرسول به، فعلى هذا لا یكفر احد من اهل القبلة» . كفر عبارت است از انكار آنچه بالضرورة معلوم است كه پیامبر اكرم از جانب خداوند آورده است. بنابر این هیچ یك از اهل قبله تكفیر نمىشود. (6) 5- مؤلف «المواقف فى علم الكلام» گفته است: «اكثریت متكلمین و فقهاء بر این عقیدهاند كه هیچ یك از اهل قبله تكفیر نمىشود» . (7) در این جا یادآورى این نكته لازم است كه گاهى در احادیثى كه از ائمه طاهرین علیهم السلام در باب عقاید روایتشده، برخى از عقاید نادرست از پارهاى فرق به عنوان عقیدهاى كفر آمیز یا شرك آلود به شمار آمده است، مانند اعتقاد به زیادت صفات خداوند بر ذات او و نظایر آن. كفر و شرك در این گونه روایات ناظر به مراتب دقیق و عمیق اسلام و ایمان است، نه مرتبه ظاهرى آن، چنانكه از ریا به عنوان شرك یاد شده است، و مقصود شرك خفى است. بدین جهت امام على علیهالسلام نفى صفات زاید بر ذات را كمال اخلاص در توحید دانسته، مىفرماید: «و كمال توحیده الاخلاص له، و كمال الاخلاص له نفى الصفات عنه» .
پىنوشتها: 1- مجمع البیان، ج 1، ص 420، مفردات راغب، كلمه «سلم» . 2- اسلم فلان، اى تدین بالاسلام. اقرب الموارد، ج 1، كلمه «سلم» . 3- عروة الوثقى، مبحث نجاسات. 4- بحار الانوار، ج 68، ص 244. 5- شرح فقه اكبر، ص 189. 6- تلخیص المحصل، ص 405. 7- شرح المواقف، ج 8، ص 339. 8- نهج البلاغة، خطبه اول.